بازم جمعه و بازم دل تنگ …
خدایا کاش جمعه رو از زندگی من برداری …
این صبح های خالی و این ظهر های ساکت و غروبهای دلتنگش رو …
چه فرقی داره واسه من اگه یه روز از روزای بی حاصلم کم بشه …
زمزمه های امروزم رو اینجا به یادگار می ذارم شاید هفته بعد من شش روز باشه

دلتنگی

[ 19 / 10 / 1391برچسب:, ] [ 6:33 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دور میمانم که نزدیک بماند...

 

[ 19 / 10 / 1391برچسب:, ] [ 6:29 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

شاید سالها بعد در گذر جاده ها
بی تفاوت از کنار هم بگذریم
و بگوییم آن غربیه چقدر شبیه خاطراتم بود


[ 19 / 10 / 1391برچسب:, ] [ 6:28 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

خدایا این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند

...فکری بکن اشکهای من طعنه  میزنند به باران رحمت  تو

دلتنگتم

[ 19 / 10 / 1391برچسب:, ] [ 6:25 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد